ایسکشوال های ایران | Asexuala

ایسکشوال های ایران | Asexuala

شبکه آموزش و اطلاع رسانی ایسکشوالیتی به زبان فارسی

+ تفاوت جذابیت زیبایی شناختی در مقابل جذابیت جنسی چیست ؟

به عبارت ساده جاذبه جنسی یا همان " sexual attraction " همان تفکر ذاتی است که دوست دارید پس از دیدن یک شخص با آن رابطه برقرار کنید. 
در حالی که جاذبه زیبایی یا همان "aesthetic attraction" همان تفکر ذاتی است که شما یک شخص یا چیز را زیبا می‌پندارید و از نظرتان جالب است. 
برای مثال هنگامی که افراد جذابیت زیبایی شناختی را توصیف می کنند ، تمایل دارند از عباراتی مانند "زیبا مانند غروب خورشید" یا "زیبا مانند یک شاهکار نقاشی "  استفاده می کنند. اما هنگامی که افراد جذابیت جنسی را توصیف می کنند ، بندرت از کلماتی مانند" غروب خورشید "یا" نقاشی "استفاده می کنند و بیشتر کلمات " هات " ، " سکسی " و ... محوریت دارند. 

+ آیا ایسکشوال ها جذابیت جنسی را تجربه نمی‌کنند ؟

خیر ؛ همانطور که گفته شده بود افراد ایسکشوال کشش یا جذابیت جنسی یا همان "sexual attraction "را تجربه نمی‌کنند. 
برای مثال وقتی برای اولین بار زنی برهنه را مقابل خود دیدم ، مانند این بود که به نقشه راه نگاه می کردم. اکنون ، من "نقشه راه" را دوست دارم ،چون برایم جالب بود. اما مردم هنگام توصیف جاذبه جنسی از کلمه "نقشه راه" استفاده نمی کنند!

+ آیا ایسکشوال ها جذابیت زیبایی را هم تجربه نمی‌کنند ؟

اینطور نیست! افراد ایسکشوال می‌توانند جذابیت زیبایی یا همان "  aesthetic attraction" را تجربه کنند. 
زیبایی شناسی یک فرآیند طبیعی در هر فرد سالم است و ارتباطی با هیچ گرایش جنسی و عاطفی ندارد! 
من بعضی از افراد را می‌بینم که واقعا زیبا هستند ؛ می‌خواهم ساعت ها آن ها را به تماشا بنشینم همانطور که به یک منظره زیبا خیره می‌شوم یا یک تابلوی نقاشی ، برای مثال دیدنِ منظره این آبشار برای من لذت بخش است ، چون من زیبایی را درک می‌کنم ، اما هرگز نمی‌خواهم با این منظره رابطه جنسی داشته باشم!!

جاذبه زیبایی (Aesthetic attraction ) هرگز مولفه جنسی (sexual)ندارد!

----------------------------------------

منبع : http://www.asexualityarchive.com/what-are-your-thoughts-on-aesthetic-versus-sexual-attraction/

+آیا ایسکشوالیتی ژنتیکی است ؟ 

به طور کلی تشخیص میزان تاثیر عوامل ژنتیکی بر گرایش جنسی افراد کاری پیچیده است که این مورد در ایسکشوالیتی (به دلیل جمعیت آماری کم ) پیچیده تر هم می‌شود. 
این می تواند محصول هر ترکیبی از پاسخها باشد: فیزیولوژیکی ، ژنتیکی ، تربیتی ، محیطی ، جامعه شناختی ... و غیره
تا به امروز هیچ پژوهشِ معتبری درباره تاثیر ژنتیک بر ایسکشوالیتی انجام نشده است ؛ اما پژوهشی  که در نشریه ساینس انجام شد که نشان می‌دهد گرایش جنسی همجنس‌گرایی تحت تاثیر یک ژن خاص نیست بلکه از برهم‌کنش تعداد فراوانی ژن، حاصل می‌شود.
همچنین تحقیقات گسترده  بر روی رفتار های همجنس خواهانه نشان دادند ژنتیک بسیار پیچیده تر از ان است که تصور میشد و در نتیجه محیط و اجتماع و
ژنتیک همگی با هم کلید پیدایش یک گرایش هستند.
با این وجود تعمیم نتایج این پژوهش ها بر ایسکشوالیتی چندان به دور از منطق نیست.
نمونه هایی از کاربران در AVEN  و reddit  مدعی شده‌اند که خودشان و پدر/مادر -شان ایسکشوال هستند که این نمونه ها به تاثیر ژن ها بر این گرایش دامن می‌زند.

در مجموع این یک سوال پیچیده است که فعلا پاسخ واحدی نداریم ؛ اما تاثیر عوامل ژنتیکی بر ایسکشوالیتی چندان هم دور از انتظار نیست!

شایدم بار ها جملاتی مثل : " تو خیلی کوچیکی ، نمیتونی مطمئن باشی که ایسکشوالی!" یا " هنوز خیلی کوچیکی ، بزرگ بشی درست میشه!" را از زبان خودعالم پندار های همه‌چیزدان شنیده باشید.[1]
یکی از سوالاتی که بارها پرسیده میشه , این هست که برای تشخیص اینکه ایسکشوال هستیم یا نه حداقل چه سنی باید داشته باشیم ؟
آیا واقعا تایید برچسب ایسکشوالیتی نیاز به حداقل سنی دارد ؟
در این مقاله به این پرسش به طور مفصل خواهیم پرداخت.

آیا من معتقدم زمانی وجود دارد که کسی "خیلی کوچک" باشد و نتواند ایسکشوالیتی را درک کند ؟ آره.
آیا می دانم مرز بین "خیلی کوچک" و "به اندازه کافی بزرگ" کجاست؟ نه
من فکر می کنم این برای هر فرد متفاوت است ، دقیقاً مانند چگونگی شروع بلوغ در سنین مختلف برای هر فرد.
مطمئناً ، یک دامنه آماری وجود دارد ، اما با جستجویی که داشتم ، من منبع خوبی در مورد این موضوع پیدا نکردم که بتوانم از آن آمار بگیرم. من موردی را پیدا کردم که در مورد سن اولین کشش جنسی همجنسگرایان  صحبت می کند ، اما به طور کلی یکی از اولین تجربه های کشش جنسی نیست. 
از آنجا که این تنها داده ای است که من توانستم پیدا کنم که تا حدودی اعتبار بیشتری داشت ، بیایید پیش برویم هرچند گویا برای انواع کشش های جنسی معتبر است. (که ممکن است نباشد.)

این مقاله می گوید که میانگین سن اولین تجربه کشش جنسی:

پسران: میانگین = 9.6 ، SD = 3.6

دختران: میانگین = 10.1 ، SD = 3.7

خب این بدان معناست که در سن 9.6 سالگی ، 50٪ پسران اولین تجربه کشش جنسی را داشته اند ، تا 13.2 ، تا 84٪ و تا 16.8 ، تقریبا 98٪.

برای دختران ، 50٪ در 10.1 ، 84٪ در 13.8 و 98٪ در 17.5 است.

می گویم 84٪  آستانه کافی و معقولی برای اطمینان است ، بنابراین مرز بین "خیلی کوچک" و "به اندازه کافی بزرگ" برای پسران 13.2 و برای دختران 13.8 است!!

اما این نتیجه گیری بدون بند و تبصره بسیار سطحی ، کودکانه و مضحک است! 
مواردی وجود دارند که باعث شوند نتوانم نتایج این پژوهش را به همه تعمیم دهم.
برای مثال : 
ما برخی فرض ها و استنباط هایی انجام داده ایم که براساس داده های معتبر نیستند پس قابل تعمیم نیست.
در این مقاله وجود ایسکشوالیتی جایی ندارد! این یک فرض است که هر کس در نهایت کشش جنسی را تجربه خواهد کرد ، حتی اگر شما 13+ باشید![2] 
این داده ها از برخی مطالعات  مربوط به سال 1996 حاصل شده است که من در هنگام جستجو پیدا کردم. بی اعتبار شده است؟ آیا داده های بهتر آن را آپدیت یا نظارت کرده اند؟
آیا داده ها به خودی خود کاملاً ناقص هستند زیرا ممکن است موضوع مطالعه حتی احساس آنها را درک نکند! 
و جدای از تمام این ها ، اگر تمام موارد این پژوهش درست باشد ؛ چرا ما حداقل سن مطلوب جهت تشخیص ایسکشوالیتی را زمانی در نظر گرفتیم که 84% افراد دیگر آن را تجربه کرده اند ، در بازه زمانی 10 سالگی برای دختران و 9 سالگی برای پسران که 50% تجربه کشش جنسی دارند ، اگر فردی کشش جنسی نداشته باشد یعنی 50% درصد احتمال دارد ایسکشوال باشد ؟! 
آیا اصلاََ تشخیص گرایش جنسی با درصد و آمار امکان پذیر است؟
بدیهتاََ جواب " نه " هست.

اما با این حال بهترین نتیجه گیری ممکن را میگویم : 
طبق پژوهش انجام شده بیشترین احتمال این است که کسی در سن 11 ، 12 ، 13 سالگی ممکن است متوجه چیزی در مورد خود شود. آنها متوجه خواهند شد که دوستانشان چیزی را که دوست دارند درباره آن صحبت کنند تغییر می دهند. 14 و 15 می آیند و هنوز علاقه ای به دختران (یا پسران) ندارند و آنها تعجب می کنند که چرا چنین است. سپس ، تا سن 16 یا 17 سالگی ، آنها مانند "خب من به اندازه کافی صبر کردم اتوبوس نمیاد! (ایموجی خنده!) " ، و بنابراین آنها شروع به شناسایی گرایش جنسی خود می کنند.
پس به طور کلی ، بهترین جواب به این سوال از نظر من این هست : 
"اگر آنقدر بزرگ هستید که بفهمید ایسکشوالیتی چیست ، آنقدر بزرگ هستید که می دانید ایسکشوال هستید."

——————————————————————————
پی نوشت 1 : کسانی که به الان به شما می‌گویند " برای تشخیص ایسکشوالیتی خیلی کوچک هستی" احتمالا اگر در سن 50 سالگی هم به آن ها رجوع کنید میگویند " تو خیلی پیر شدی و دیگه نمیخوای رابطه جنسی داشته باشی!" ( ایموجی خنده!)

پی نوشت 2 : این حرف نتیجه منطقی‌ی ، فرض غیرمنطقی بعضی افراد است که بر این باورند همه مردم بایسکشوال هستند ، فقط هنوز فرد مناسب را پیدا نکرده اند.( هزاران ایموجی خنده!)

فکر می‌کنم که یکی از جذاب‌ترین و در عین حال استرس‌زاترین موقعیت‌ها برای دگرباشان، Come Out کردن باشد.

کام‌اوت کردن به معنی بیرون آمدن است، اما وقتی در مورد خانواده رنگین‌کمانی بکار برده می‌شود، منظور بیرون آمدن از گنجه یا پستو و در واقع به معنای آشکار سازی گرایش جنسی می‌باشد.این عبارت در ابتدا تنها مختص همجنسگرایان بود، اما امروز در میان تمامی گرایش‌های جنسی غیر استریت، متداول است.تقریباً تمام کسانی که کام‌اوت می‌کنند، پیش از آن، درگیر پروسه‌ای طولانی جهت شناخت، کسب آگاهی و پذيرش خویش بوده‌اند و بعد به هر دلیلی تصمیم می‌گیرند که گرایش خود را برای شخص یا اشخاصی آشکار نمایند.
در این مقاله به برسی چند نکته و توصیه راجب کام اوت کردن می‌پردازیم. 

  • 1- شما موظف نیستید که کام اوت کنید!

این نکته را درک کنید که حتماََ نیاز نیست که راجب گرایش خود به دیگران توضیح دهید ( اگر این کار برایتان سخت است ). 

  • 2- به کسانی بگویید که می‌دانید برای شناخت بیشتر هویت شما تلاش می‌کنند.

به هیچ وجه برای آنهایی که همه چیز را به سخره می‌گیرند، خودعالِم‌پندارها و همینطور آنها که احترام متقابل را یاد نگرفته‌اند، کام‌اوت نکنید! 
کسانی را برای فاش کردن گرایش جنسی خویش انتخاب کنید که به آنها اعتماد دارید و یا به هر دلیلی لازم می‌دانید که از گرایش شما مطلع باشند.

  • 3- سعی کنید پیش از کام اوت کردن از دیدگاه نسبی فرد راجب بی‌جنسگرایی مطلع شوید. 

سعی کنید در هنگام صحبت با دوستتان یا پدر و مادرتان محوریت بحث را به سمت بیجنسگرایی ببرید تا از دیدگاه کُلی آنها راجب این موضوع و به طور کُلی تر گرایشات جنسی تا حدودی مطلع شوید ؛ این کار باعث می‌شود تا از طرز تفکر فرد مقابلتان قبل از کام اوت مطلع شوید و بدانید که آیا شخص خوبی برای کام اوت هست؟ یا بهتر است قبل از کام اوت سعی کنم با استدلال های منطقی طرزفکر غلطش را راجب این موضوع تغییر دهید.

  • 4- آماده دریافت سیل سوالات بیشمار باشید!

قبل از کام اوت کردن به خوبی راجب گرایش خود اطلاعات کسب کنید ، سعی کنید یک پاسخ منطقی برای تمام سوالاتی که ممکن است از شما پس از کام اوت کردن بپرسند داشته باشید ؛ اما با این حال وارد بازی‌های کلامی و بحث‌های بیهوده نشوید و اجازه ندهید برداشت‌های اشتباه طرف مقابل، شما را مضطرب یا عصبانی کند.

  • 5- یک سیستم پشتیبانی عاطفی داشته باشید!

سعی کنید قبل از کام اوت با دوستان دیگری که ایس هستند صحبت کنید ؛ از تجربیات آنها آگاه شوید و درباره شرایطتان با آنها گفت‌گو کنید ، وجود دوستانی با وجه اشتراک "ایسکشوالیتی" می‌تواند تاثیر بسزایی در فرآیند کام‌اوت کردن داشته باشد. 

  • 6-دیدگاه های پیش‌فرض زندگی‌تان بگویید. 

مخصوصاََ اگر می‌خواهید به پدر و مادرتان کام اوت کنید راجب انتظارات پیش فرض زندگی تان با آنها حرف بزنید ؛ احتمالاََ پدر و مادر از شما انتظار دارند مثل بقیه انسان ها روزی ازدواج کنید و آنها را صاحب نوه کنید! راجب این انتظار با آنها صحبت کنید و بخواهید که درکتان کنند. 

  • 7-نیازهای شما بر همه چیز ارجحیت دارد!

خودتان و نیازهایتان را جدی بگیرید و در این مورد قاطعانه صحبت کنید.و نگذارید هیچ کس با به رسمیت نشناختن نیازهایتان شما را آزار دهد. 

  • 8- تمام ابعاد قضیه را بسنجید.

تنها درصورتی این کار را انجام بدهید که تمام ابعاد قضیه را سنجیده و مطمئن باشید که بعد از کام‌اوت کردن، شرایط شما بدتر نشده و آسیب نخواهید دید.

  • 9- به صورت انفرادی کام اوت کنید.

تجربه نشان داده کام اوت به صورت انفرادی نتیجه بهتری به همراه خواهد داشت و فرد مقابل راحت تر آماده پذیرش شما و نیازهایتان می‌شود ؛ اما کام اوت کردن در یک جمع قالباََ باعث تاثیر پذیری افراد از یک دیگر و عدم درک صحیح شما می‌شود و عموماََ استرس بیشتری هم به دنبال خواهد داشت. 

  • 10- می‌توانید مجازی کام اوت کنید!

اگر ارتباط رو در رو برایتان سخت است یا هر دلیل دیگری ؛ می‌توانید حرف هایتان را در قالب یک پیام بفرستید و کام اوت کنید ، این کار یک سری مزایا دارد ، از جمله اینکه می‌توانید تمام حرفتان را منسجم در یک متن بنویسید و با پیوست لینک وبسایت های معتبر به آن اثبات کنید که این یک گرایش طبیعی است نه یک بیماری یا اختلال! 
اما با این وجود این روش برای همه جواب نمی‌دهد ( ببینید در نوشتن بهتر هستید یا حرف زدن ؟)

و در آخر می‌خواهم بگویم که تجربه کام‌اوت همیشه و لزوماً شیرین نیست. گاهی ما را به این نقطه می‌رساند که "ای داد! کاش این راز تا آخر عمر توی پستویی تاریک می‌ماند، اما کار به اینجا نمی‌رسید که ناچار شوم خود را ثابت کنم.". همین می‌شود که کام‌اوت کردن به همان اندازه که می‌تواند شخص را سبکبال کند، ممکن است به افزایش اضطراب در او نیز دامن بزند.

پی نوشت : آیا یکی از اعضای خانواده یا دوستانتان گرایش جنسی خودش را برای شما فاش کرده و یا می‌خواهد این کار را بکند؟

خوش به حال شما! چون می‌توانید مطمئن باشید که دست‌کم یک نفر در این دنیا هست که به شما اعتماد دارد! پس با نسخه پیچیدن‌های دکترمآبانه و اظهار نظرهای سطحی او را پشیمان و ناامید نسازید. فقط گوش کنید و حتی اگر درک چنین گرایشی برایتان غیرممکن است، به خود یادآوری کنید که آدم‌ها شبیه به هم نیستند، هرکس شبیه به شما نباشد لزوماً بیمار نیست، گرایش جنسی موجب تمایز یا تحقیر کسی نمی‌شود، و همچنین فراموش نکنید که اگر یک غیر استریت برای شما کام‌اوت کرده به این دلیل بوده که شما را انسانی شعورمند با ظرفیت بالا برای پذیرش دیگری می‌دانسته، نه یک دُگم متوهم. منتظر توصیه‌های پزشکی و روانشناسانه شما هم نیست. تنها نکته مهم این است که سعی کنید برای کسی که شما را دارای شعور می‌پندارد، احترام قائل شوید و او را احمق فرض نکنید.

 

منابع :

 1-https://asexualoutreach.org/@brianlangevin/8-tips-for-coming-out-as-ace/
2-http://www.asexualityarchive.com/asexuals-on-coming-out-advice/
3-http://aceblog.blogix.ir/post/36/Coming-out

  • +آیا کمبود میل جنسی علائم نوعی اختلال پزشکی نیست؟ آیا شما هورمون های خود را چک کرده اید؟

- بله و خیر. از دست دادن ناگهانی میل جنسی می تواند نشانه برخی اختلالات مانند افسردگی و مشکلات غدد درون ریز باشد. با این حال ، بسیاری از افراد ایسکشوال آزمایشاتی انجام داده اند و دارای سطح هورمون در محدوده طبیعی هستند.
لوری براتو Lori Bratto  و موراگ یول Morag Yule، دو پژوهشگر از دانشگاه بریتانیایی کلومبیا University of British Columbia  با دیدی نقّادانه و موشکافانه به شواهد و دلایلِ مربوط به ایسکشوالیتی نگریسته‌اَند.
این دو پژوهشگر به این نتیجه رسیده‌اَند که ایسکشوالیتی یک بیماری روانی یا یکی از علائمِ بیماریِ روانی نیست؛ همچنین یک اختلالِ مربوط به خواهش و رغبتِ جنسی شمرده نمی‌شود. برعکس، معیارهایی که عمومًا برایِ تشخیص و شناساییِ گرایش‌های جنسی به کار می‌رود، در موردِ ایسکشوالیتی صدق می‌کند؛ و در نتیجه، می‌توان ایسکشوالیتی را یک گرایش جنسی  Sexual Orientation دانست.(قبلا نیز در این مقاله به این مبحث پرداخته بودیم)

  • + ایسکشوال بودن شما به دلیل مورد تعرض جنسی قرار گرفتن در دوران کودکی یا خاطره بد جنسی نیست؟

تعداد کمی از افراد ایسکشوال در دوره ای از زندگی خود تجاوز یا سواستفاده جنسی را تجربه کرده‌اند ، که این موارد گاهی اوقات باعث انزجار جنسی می‌شود ، با این حال بسیاری از افراد ایسکشوال اصلا مورد تعرض جنسی قرار نگرفته اند ، بنابراین نمیتوان ایسکشوالیتی را صرفاََ ناشی از رخ دادن یک تجربه جنسی بد فرض کرد.
حتی اگر یک فرد ایسکشوال مورد تعرض جنسی قرار گرفته باشد ، باز هم لزوماََ به این معنی نیست که بین گرایش جنسی او و ضربه روحی که خورده رابطه علت و معلولی برقرار باشد.
از طرفی اگر فردی مورد تعرض جنسی قرار گرفته باشد و با این آسیب‌دیدگی کنار آمده باشد و از ایسکشوال بودن خود راضی باشد به طوری که این مسئله دچار پریشانی نباشد ، ممکن است واقعا مهم نباشد که یکی باعث ایجاد دیگری شده یا نه!

  • +برخی از ایسکشوال ها نوجوان هستند ، شما فقط دچار بلوغ دیررس هستید.

بسیاری از افراد ایسکشوال در دوران دبیرستان خود متوجه احساسِ تفاوتی با همسالان خود می‌شوند ؛ وقتی افراد دیگر از علاقه جنسی به برقراری رابطه با افراد مشهور با اشتیاق سخن می‌گویند نوجوانان ایسکشوال ممکن است دچار گیجی ، متفاوت بودند یا تنهایی کنند زیرا نمی‌توانند با این موارد ارتباط برقرار کنند.(پیشتر در نوشتاری یا عنوان "حداقل سن برای تشخیص ایسکشوالیتی" به این مورد فصلاََ پرداخته ایم)
با این وجود بله ، ممکن است بعضی از افراد که خود را در نوجوانی ایسکشوال معرفی می‌کنند ، بعداََ احساسات جنسی را تجربه کنند اما این مسئله به مثابه تغییر گرایش جنسی نیست بلکه به معنای شناخت بهتر خود است.
به خاطر داشته باشید افرادی هم در AVEN هستند که 30 ، 40 و یا 50 سال سن دارند و بدیهی است که توضیح " بلوغ دیررس" برای این افراد صدق نمی‌کند.
به طور کلی، از آنجا که ما دقیقاً نمی دانیم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد بهتر است به جای گمانه زنی بر اعتبار احساسات دیگران به خودمان بیاندیشیم.

  • +شاید شما توسط اعتقادات دینی یا والدین بیش از حد محافظه کار محدود شده اید ! چرا نمیبینید که رابطه جنسی یک فعالیت طبیعی و سالم است؟!

برخی از افراد ایسکشوال و بسیاری از افراد سکشوال از زمینه های محافظه‌کار یا مذهبی بوده‌اند که فعالیت های جنسی را دلسرد می‌کردند ؛ به همین دلیل برخی از افراد ایسکشوال نگرش فرهنگ ما را نسبت به رابطه جنسی امری طبیعی و سالم نمی‌دانند ، اما بسیاری از آنها نیز چنین دیدگاهی ندارند! 
افراد ایسکشوال طیف کاملی از عقاید مختلف راجب رابطه جنسی و فعالیت های جنسی ، از بسیار محافظه‌کارانه تا متوسط و لیبرال اجرا می‌کنند ، بسیاری از افراد ایسکشوال رابطه جنسی را کاملا عادی و سالم میدانند.(پیش تر در این نوشتار به برسی تاثیر اعتقادات دینی بر ایسکشوالیتی پرداخته ایم)

 

  • +شما فقط سرد هستید ؛ شایدم برای بقیه جذاب نیستی و نمیخوان که باهات رابطه داشته باشند.

اینطور نیست! بسیاری از افراد ایسکشوال به اندازه کافی در تعاریف و معیارهای زیبایی مناسب هستند که توسط افراد سکشوال از آنها درخواست برای داشتن یک رابطه عاطفی یا جنسی داده شده و یا حتی ازدواج کرده‌اند.
در انجمن AVEN پست های زیادی را پیدا خواهید کرد از افراد سکشوالی که عاشق شریک ایسکشوال خود هستند.
بنابراین جذاب نبودن مطمئناََ دلیل این گرایش نیست!

 

  • +اگر باکره هستی چطوری میدونی که ایسکشوالی؟ اگر هنوز سکس رو امتحان نکردین نمیتونید مطمئن باشید که ایسکشوالید!

بسیاری از افراد در برهه ای از زندگی خود ‌می‌دانند افرادی هستند که می‌خواهند با آنها رابطه برقرار کنند ، یک فرد استریت میداند که هتروسکشوال است ، چون کشش جنسی را نسبت به جنس مخالف خود احساس می‌کند حتی اگر باکره باشد!
اما افراد ایسکشوال به طور کلی چنین کششی را احساس نمی‌کنند این مفهوم از نظر آنها اغلب خسته کننده ، ناراحت کننده و مضحک است ، از طرفی بسیاری از افراد ایسکشوال هم بنابر دلایل مختلف اعم از فشارهای جامعه و طرزتفکرات خود و دیگران رابطه جنسی را امتحان کرده و متوجه شدند که موردپسند آنها نیست.
به هرحال نیازی نیست جوراب های کثیف را در دهانتان کنید تا بدانید که این برای شما جالب نیست!(در این مقاله مفصلاََ به موضوع ایسکشوالیتی و رابطه جنسی پرداخته ایم)

 

  • +اگر خودارضایی کنید چگونه می‌توانید ایسکشوال باشید؟! آیا این ذاتاََ یک فعالیت جنسی نیست؟

برخی از ایسکشوال ها خودارضائی می‌کنند و برخی نمی‌کنند ؛ برای کسانی که این کار را انجام می‌دهند خودارضائی با میل‌جنسی (libido) در ارتباط است نه با کشش جنسی ، در واقع این عمل برای آنها به عنوان یک ضرورت بیولوژیکی مثل نیاز به خارش دیده می‌شود.
و باز هم به این نکته دقت داشته باشید که ایسکشوالیتی عدم تجربه کشش جنسی است! نه عدم شرکت در هرگونه فعالیتی با ماهیت جنسی!(اگر این پاسخ برایتان قانع کننده نبود ما پیش تر در این نوشتار به موضوع خودارضایی و ایسکشوالیتی پرداخته ایم)

 

  • +اگر قرار ملاقات یا روابط عاشقانه دارید چگونه می‌توانید ایسکشوال باشید؟آیا این ذاتاََ جنسی نیست؟

خیر ، همانطور که کشش جنسی با کشش عاطفی متفاوت است ، گرایشات جنسی نیز متفاوت از گرایشات عاطفی هستند ؛ برخی از افراد ایسکشوال کشش عاطفی را تجربه نمی‌کنند و روابط عاشقانه نیز ندارند (ایرومانتیک) و برخی دیگر هم می‌توانند روابط عاشقانه داشته باشند ، نوازش ، بوسه ، آغوش و هرکدام از این نوع اعمال ذاتاََ نه تنها جنسی نیستند بلکه رمانتیک هم نیستند ، این ما هستیم که به رفتار ها جهت می‌دهیم.
هیچ حرکتی ذاتاََ رمانتیک نیست.(پیش تر در این نوشتار به برسی عشق و گرایش جنسی پرداخته ایم)

  • +اگر فرزند می‌خواهید چگونه می‌توانید ایسکشوال باشید ؟

بسیاری از افراد ایسکشوال فرزند نمی‌خواهند اما برخی نیز خواهان این هستند ، در هر حال ایسکشوالیتی مانع فرزندآوری نمی‌شود یک ایسکشوال حتی اگر راضی به برقرای رابطه جنسی نباشد می‌تواند با روش هایی همچون لقاح مصنوعی (artificial insemination) و یا فرزندخواندگی بچه‌دار شود.

  • +اما انسان ها نمی‌توانند asexual باشند ، ایسکشوال یعنی شما مثل آمیب ها با میتوز تولید مثل دارید؟ :)

بله ، این معنای علمی-بیولوژیکی کلمه "asexual" هست ، به هرحال ایسکشوال اصطلاحی است که می‎‌تواند در زمینه های مختلف بیش از یک معنی داشته باشد.
به عنوان مثال اصطلاح "bisexual" در زیست شناسی به‌کار می‌رود تا نشان دهد که گیاه دارای دو قسمت "pollen-producing" و "seed-producing" است ، همچنین برای نشان دادن یک گونه حیوانی در دوجنس مورد استفاده قرار می‌گیرد.
با این حال از بای‌سکشوال اغلب به عنوان اصطلاحی برای توصیف یک گرایش جنسی به منظور تجربه کشش جنسی نسبت به هر دو جنس استفاده می‌شود به همین ترتیب ما نیز می‌توانیم خود را ایسکشوال توصیف کنیم ، به این معنی که کشش جنسی را تجربه نمی‌کنیم ( بدون اینکه با معنای بیولوژیکی این کلمه مغایرت داشته باشد).

 

اگر سوالی دارید که در این مقاله به آن پرداخته نشده بود از بخش نظرات پرسش خود را مطرح کنید.