ایسکشوال های ایران | Asexuala

ایسکشوال های ایران | Asexuala

شبکه آموزش و اطلاع رسانی ایسکشوالیتی به زبان فارسی

چرا افراد باهوش (به طور کلی) رابطه جنسی کمتری دارند؟

افراد بسیار باهوش بیشتر باکره هستند و هنگام ازدواج کمتر رابطه جنسی برقرار می کنند. 
علت ممکن است تستوسترون باشد! ، که به نظر می رسد هوش را سرکوب می کند و میل جنسی را افزایش می دهد.[1]
تا سن 19 سالگی ، 80٪ از مردان ایالات متحده و 75٪ از زنان باکرگی خود را از دست داده اند ، و 87٪ از دانشجویانِ دانشگاه رابطه جنسی داشته اند. 
اما به نظر می رسد که این تعداد در کالج های نخبه (باهوش تر) بسیار کمتر است.
طبق یک نظرسنجی که توسط مجله Counterpoint در کالج Massachusetts Institute انجام شد ،  60 درصد از دانشجویان در دانشگاه Wellesley باکره هستند و 47 درصد از دانشجویان در MIT نیز در حال حاضر باکره هستند.[2][3]
همچنین به تفکیک رشته‌ای نیز 72 درصد رشته های زیست شناسی و 83 درصد رشته های بیوشیمی و ریاضیات باکره هستند.
در حقیقت یافته آشکار دیگری از نظرسنجی Counterpoint این بود که در حالی که 95٪ مردان ایالات متحده و 70٪ زنان خودارضایی می کنند ، این تعداد تنها 68٪ مردان و 20٪ زنان در دانشگاه MIT است![4]
همچنین مطالعه‌ای[5] انجام شده حاکی از آن است که سطح تستوسترون برای پسران نوجوان با ضریب هوشی بالاتر از 130 و زیر 70 پایین‌تر است. (همان دو گروه به احتمال زیاد در نوجوانی باکره می‌مانند).
طبق این تحقیق[6] ، نوجوانی با ضریب هوشی 100 ، 1.5 تا 5 برابر بیشتر از نوجوان با ضریب هوشی بالاتر از حد متوسط (حدود 120 تا 130) ، احتمال برقراری رابطه جنسی دارد.

چندتن از نابغه های که وقتی فوت کردند هم باکره بودند.
نیکولا تسلا | نیوتن | مادر ترزا | امانوعل کانت

 

منابع:

1-http://www.gnxp.com/blog/2007/04/intercourse-and-intelligence.php

2-https://www.collegian.psu.edu/archives/study-iq-linked-to-virginity/article_0789d577-57c5-5c38-a7af-903dfb585874.html

3-http://cat.inist.fr/?aModele=afficheN&cpsidt=17400473

4-http://www.halfsigma.com/2006/07/sex_drive_decre.html

5-http://dx.doi.org/10.1016/j.neuropsychologia.2006.10.018

6-https://sociology.unc.edu/wp-content/uploads/sites/165/2019/09/HARRIS-VITA2019-SEPT_full.pdf

  • + آیا ممکن است گرایش جنسی تغییر کند؟ اگر بله میزان این تغییرات با جنسیت افراد ارتباطی دارد؟

گزارش ها و مستندات زیادی از مشاهده تغییر گرایش جنسی در افراد دیده شده.
به طور کلی مردان تمایل دارند که دگرجنسگرا (Heterosexual) یا همجنسگرا (Homosexual) باشند و این ترجیحات (بخصوص دگرجنس گرایی)، بطور کلی براي بقیه زندگی یک مرد، ثابت باقی می مانند. بطور معکوسی، زنان بیشتر احتمال دارد که از یک گرایش به گرایش بعدي تغییر جهت داده و یا دوباره به گرایش قبلی برگردند. همچنین این احتمال وجود دارد که تعدادي از زنان دگرجنس گرا، در دهه هاي 30 و 40 سالگی عمرشان، شروع به رفتارهاي همجنسگرایی کنند (بومیستر، 2004 ).

از طرف دیگر، تعدادي از زنان همجنسگرا، بعد از سالها رفتار همجنسگرایی، خواهان ارتباط با مردان هستند (بومیستر، 2004). همچنین، تعداد بسیار بیشتري از زنان همجنسگرا گزارش میدهند که با جنس مخالف ارتباط داشته اند تا مردان همجنس گرا (ساویان – ویلیامز، 1990 ؛ ویسمن،1996).
درپژوهشی 80 درصد از زنان همجنس گرا با مردان ارتباط جنسی داشته بودند درحالیکه 60-50 درصد از مردان همجنس گرا، تجربه ارتباط با جنس مقابل را داشتند.[روساریو و همکاران، 1996]
در پژوهشی دیگر درباره محرکهاي برانگیزاننده پاسخهاي جنسی در افراد، هنگامی که به زنان فیلمهایی از صحنه هاي مردان همجنسگرا، زنان همجنسگرا و دگرجنسگراها نشان داده شد، آنها سطوح مساوي از برانگیختگی جنسی نسبت به مشاهده هر یک از این صحنه ها نشان دادند [چیورس و بیلی، 2000 ]

زنان، در الگوهاي برانگیختگی، کمتر از مردان، به جنسیت خاص سوژه مورد مشاهده وابسته بودند که نشان‌دهنده انعطاف پذیري جنسی بیشتر زنان در پاسخهاي برانگیختگی جنسی بود. درحالیکه، برانگیختی جنسی در مردان، با گرایش جنسی ترجیحی آنها بیشتر مطابقت داشت؛ به این معنی که مردان، یا به تصاویر دگرجنس گرایی و یا همجنسگرایی واکنش نشان میدادند. همچنین مشاهده شده که در مقایسه با مردان، زنان بیشتر احتمال دارد که خودشان را دوجنسگرا بدانند (لومن و همکاران، 1994 ، ویسمن، 1996) .

در مطالعه دیاموند ( 1998 ) که به شیوه اي آینده نگرانه و به مدت 7 سال، بر روي 167 زن نوجوان و بالغ جوان انجام شد، مشاهده شد که تعداد بسیار زیادي از زنان همجنسگرا و دوجنسگرا،در دوره کودکی یا نوجوانی، تجربه مجذوبِ همجنس شدن را نداشتند اما گفته بودند که این جذب شدنها را، اولین بار در بزرگسالی و در پاسخ به مواجه با تفکرات یا افراد دو جنسگرا، همجنسگراهاي مرد، همجنسگراهاي زن و یا در نتیجه شکل گیري دوستی هاي بسیار شدید با یک زن خاص تجربه کرده بودند.
مطالعات دیاموند( 1998؛2000) همچنین شامل تعداد زیادي از زنان غیر برچسب خورده (Unlabeled) از نظر گرایش جنسی میشد که این مشاهده به این معنی بود که تعداد زیادي از زنان مورد مطالعه، گرایش خاصی را به عنوان گرایش جنسی ترجیحی خود انتخاب نکرده بودند. این زنان، همان زنانی بودند که تمایل به طبقه بندي خودشان نداشته و در مورد گرایش جنسی خود هنوز مردد بودند. این مشاهدات همگی دال بر تغییرپذیري بیشتر در گرایش جنسی زنان در صورت وجود شرایط محیطی متفاوت بودند.
همچنین نشان داده شده که درصد بالاتري از زنان همجنسگرا، نسبت به مردان همجنسگرا،گزارش میدهند که گرایش جنسی آنها انتخاب گرانه (a matter of choice) و به انتخاب خودشان بوده است. (روزنبلات، 1997 ؛ ویسمن،1996)

منبع : کتاب " روانشناسی جنسی: رویکردی تکاملی به جذابیت، تنوع طلبی و بی‌وفایی"
از دکتر دکتر داود محمدی

  • + آیا گرایش جنسی بیشتر تحت تأثیر عوامل ژنتیکی است یا محیطی ؟ این موضوع در زنان و مردان متفاوت است؟ 

هرچند همچنان عوامل مختلفی محیطی و ژنی نیز هست که یافت نشده اند و در دست تحقیق اند اما انچه اشکار است این است که همجنسگرایی مردان به قطع از الگوی ژنی نیز پیروی میکند و همجنسگرایی زنان بیشتر از الگوی محیطی. منبع : [ncbi]


بنابراین هم دلایل ژنی و هم محیطی در پیدایش یک گرایش جنسی موثر واقع میشوند.
تحقیقاتی که صورت دادیم بر روی 6 جفت دوقلو به گونه ای که حداقل یک نفر از این خانواده های دوقلو همجنسگرا بود و یک نفر هم بایسکشوال ، نتیجه نشان داد دختران دوقلو همگیشان گرایش به همجنس ندارند و این مارا سوق داد تا بگوییم چه بسا همجنسگرایی در زنان اکتسابی است تا انکه ژنی باشد اما یک جفت دوقلو مرد همجنسگرایی خود را نشان دادند و جفت های دیگر چیزی میان همجنسگرایی و دگرگرایی بودند (چندان روشن نبود دقیقا به چه سمتی گرایش دارند) و ما را به این نتیجه رساند که همجنسگرایی در مردان علت ژنی قویتری دارد. 


منبع : [Homosexuality in Monozygotic Twins Reared  Apart ]

 

ایسکشوالیتی ؛ یک اختلال جنسی یا گرایش جنسی طبیعی؟!


بحث قابل توجی راجب اینکه ایسکشوالیتی یک گرایش جنسی است یا نه همچنان وجود دارد.

برخی با استدلال های ضعیف ایسکشوالیتی را با اختلال میل جنسی بیش فعالی (HSDD) مقایسه می‌کنند و این دو مورد را مساوی هم قرار می‌دهند. با اینکه هر دو فقدان کلی کشش جنسی را نسبت به هرکسی نشان می دهند. اما به طور کلی یک اختلال یا اختلال عملکرد جنسی در نظر گرفته نمی شود (مانند آنورگاسمیا ، آندونیا و غیره). اکثر افرادی که ادعا می‌کنند ایسکشوالیتی یک اختلال عملکرد جنسی است حتی قادر به تعریف "اختلال جنسی" نیز نیستند.

  • اختلال چیست؟

Disorder refers to a deviation from the usual way the body functions. An example is having an irregular heartbeat.

منظور از اختلال بروز انحرافي در نحوه عملكردِ بدن و سيستم آن ميباشد و يك مثال بارزِ ان ضربانِ قلبِ نامنظم و نامناسب است.

  • اختلال جنسی چیست؟

sexual disorder doesn’t mean something is “wrong” with you. It only means that you’re experiencing the kind of issue that can suddenly affect anyone, at any time in their lives, for any reason or no reason whatsoever. While many sexual issues can be traced back to a physical problem or a sudden change in one’s life circumstances, many sexual disorders’ causes are not well-known or understood.

اختلال جنسي به معني اين نميباشد كه در ژنتيك يا در ذات شما الزاما مشكل و خطايي وجود دارد؛ بلكه به معنيِ تجربه كردنِ موارد و مشكلاتيست كه ميتواند بر بسياري از افراد در هر مرحله اي از زندگي و هر زماني به هر دليلي يا بي دليل اثر بگذارد، هرچندامروزه اغلب اختلالات جنسي را از طريق بروز تغيير ناگهاني و شرايط نامطلوب در زندگي يا وضع جسماني تشخيص ميدهند اما بسياري از اين اختلالات همچنان شناخته شده نيستند. اختلال جنسي ميتواند در شرايط فيزيكي و رفتاري و رواني و حسي فرد ظهور يابد.

1- https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC1414656/
2- https://www.fitorbit.com/what-is-the-difference-between-disease-and-disorder/
3-https://www.healthwriterhub.com/disease-disorder-condition-syndrome-whats-the-difference/

 

اختلالاتی که با ایسکشوالیتی اشتباه گرفته می‌شود!!

  • 1-Arousal disorder | اختلال تحریک پذیری

اختلالِ تحريك پذيري به اين معنا است كه شما از نظر رغبتِ حسي و رواني در موودِ معاشقه هستيد اما بدنتان همراهي ندارد براي مثال مخاط ديواره رحم خانم جهت آماده سازي براي معاشقه ترشح نميشود.
پاسخ :افراد ایسکشوال از نظر تحریک جسمی و برانگیختگی فیزیولوژیکی تفاوتی با افراد دیگر ندارند ، فقط "کشش جنسی" را تجربه نمی‌کنند!
همچنین فیشر و همکاران در این مقاله گزارش داد که "دانشمندانی که فیزیولوژی پیرامون ایسکشوالیتی را مطالعه می کنند ، بیان می کنند که افرادی که ایسکشوال هستند توانایی تحریک دستگاه تناسلی را دارند اما ممکن است با تحریک به اصطلاح ذهنی مشکل داشته باشند." این بدان معنی است که "در حالی که بدن برانگیخته می شود ، از نظر ذهنی - در سطح ذهن و احساسات - فرد تحریک را تجربه نمی کند".

  • 2-Orgasm disorder | اختلال ارگاسم

اختلال در رسيدن به ارگاسم زمانيست كه شما از نظر حسي و فيزيكي در موودِ معاشقه هستيد اما توانايي رسيدن به نقطه اوج را نداريد.
پاسخ: همانطور که گفته شد ، افراد ایسکشوال می‌توانند تحریک جسمی را تجربه کنند و دست یابی به ارگاسم ارتباطی با کشش جنسی ندارد ، در واقع تنها قطعه پازل گم شده در زندگی جنسی یک فرد ایسکشوال "کشش جنسی" است!

  • 3-sexual desire disorder (HSDD) | اختلال میل جنسی بیش فعالی

 یک اختلال عملکرد جنسی محسوب می شود و به عنوان کمبود یا عدم وجود تخیلات جنسی و میل به فعالیت جنسی مشخص می شود.

این اختلال یکی از پررنگ ترین موارد جهت ارتباط با ایسکشوالیتی است!
اما نکته مهمی که در ادامه این اختلال وجود دارد که وجه اصلی تمایز آن با ایسکشوالیتی است و بسیاری آن را نمی‌دانند احساس پریشانی است!


For this to be regarded as a disorder, it must cause marked distress or interpersonal difficulties and not be better accounted for by another mental disorder, a drug (legal or illegal), or some other medical condition.


برای اینکه این به عنوان یک اختلال در نظر گرفته شود ، باید باعث پریشانی قابل توجه یا مشکلات بین فردی شود و توسط یک اختلال روانی دیگر ، یک دارو (قانونی یا غیرقانونی) یا سایر موارد پزشکی گزارش نشود.


https://web.archive.org/web/20170701002450/http://umm.edu/health/medical/ency/articles/inhibited-sexual-desire


برخلاف افراد مبتلا به HSDD ، افراد ایسکشوال معمولاً "پریشانی قابل توجه" و "دشواری بین فردی" در مورد احساسات مربوط به ایسکشوال بودنِ خود یا به طور کلی فقدان کشش جنسی تجربه نمی کنند ، یا به زبان ساده تر : از گم شدنِ قطعه پازلِ کشش جنسی در زندگی شان ناراحت نیستند.


https://doi.org/10.1037%2F1089-2680.10.3.241
https://books.google.com/books?id=uSiXAgAAQBAJ&pg=PT124

البته ما همچنان ایراداتی به این توضیح کلّی ، ناواضح و مبهم که "ایجاد یک احساس پریشانی" را وجه تمایز ایسکشوالیتی و HSDD قرار داده ، داریم.
در واقع ابتدا باید منشاء این پریشانی قابل توجه مشخص شود.
اینکه یک فرد ایسکشوال که مبتلا به اختلال HSDD نیست نیز پریشانی قابل توجهی داشته باشد چندان دور از ذهن نیست.
در جامعه امروزی همه درباره رابطه جنسی حرف می‌زنند! به شما می‌گویند که این چیزی است که همه انجام می‌دهند! بعضاََ بسیاری از افراد ایسکشوال به دلیل تفاوتی که دارید شما را ترد می‌کنند ، انگ بیمار بودن و روش های درمانی-شان را به شما می‌زنند!
برآیند تمام این اتفاقات اگر احساس پریشانی باشد چندان عجیب نیست!
این موضوعی است که امیدواریم در چاپ جدید DSM اصلاح شود.

یک مطالعه نشان داد که در مقایسه با افراد HSDD ، افراد ایسکشوال میزان کمتری از نیاز جنسی ، تجارب جنسی ، پریشانی مربوط به رابطه جنسی و علائم افسردگی را گزارش می کنند. 
محققان ریچاردز و بارکر در این مقاله گزارش دادند که افراد ایسکشوال میزان نامناسبی از آلکسی تیمیا ، افسردگی یا اختلالات شخصیتی ندارند.
دانشمندانی که استدلال می کنند ایسکشوالیتی گرایش جنسی است ، ممکن است وجود ترجیحات مختلف جنسی را نشان دهند. آنها و بسیاری از افراد ایسکشوال معتقدند که فقدان کشش جنسی به اندازه کافی معتبر است تا در گروه گرایش جنسی طبقه بندی شود. محققان استدلال می کنند که افراد ایسکشوال هیچ تمایل جنسی را انتخاب نمی کنند ، و به طور کلی شروع به کشف تفاوت های خود در رفتارهای جنسی در سنین نوجوانی می کنند. به دلیل آشکار شدن این حقایق ، دلیل بر این است که ایسکشوال بودن چیزی فراتر از یک انتخاب رفتاری است و چیزی نیست که مانند یک اختلال قابل درمان باشد. 


1-https://doi.org/10.1080%2F00224499.2015.1015713
2-https://books.google.com/books?id=mZ15AAAAQBAJ&pg=PA382
3-https://doi.org/10.1177%2F1363460711406462
4-https://books.google.com/books?id=PQYQCwAAQBAJ&pg=PT162

همانطور که مشاهده می‌کنید تمام شواهد علمی در جهت پیشبرد ایسکشوالیتی و تفکیک و تمایز بهتر آن از اختلالات است ، با رفرنس های ارئه شده مدعیانی که ایسکشوالیتی را یک اختلال جنسی می‌نامند دیگر حرفی برای گفتن ندارند!

نشانگرهای بیولوژیکی ایسکشوالیتی : دست غالب ، ترتیب ولادت(ترتیب تولد فرزندان) .

نشانگر زیستی (Biological Markers ) عموماً به یک شاخص قابل سنجش از برخی حالت‌ها و شرایط بیولوژیک یا زیستی اشاره دارد. گاهی نیز به یک ماده که حضورش نشان‌دهنده وجود یک ارگانیسم زنده است، اشاره دارد.
در این مقاله به برسی نشانگر های زیستی در تعیین گرایش جنسی می‌پردازیم.
داده هایی که در ادامه باهم برسی خواهیم کرد حاصل پژوهشی از 325 ایسکشوال(60 مرد و 265 زن با میانگین سنی : 24.8 ) و 690 هتروسکشوال(دگرجنسگرا)(190 مرد و 500 زن با میانگین سنی 23.5 ) و 268 غیردگرجنسگرا ( دوجنسگرا و همجنسگرا)(64 مرد و 204 زن با میانگین سنی 29.0 سال) است.

مردان و زنان ایسکشوال به ترتیب 2.4 و 2.5 برابر بیشتر از افراد دگرجنسگرا غیرراست دست بودند همچنین از نظر تعداد برادران بزرگتر و خواهران بزرگتر بین گروههای گرایش جنسی تفاوت معناداری وجود داشت ، به این صورت که مردان ایسکشوال و نان-هتروسکشوال (بایسکشوال و هموسکشوال) دیرتر متولد می‌شوند نسبت به مردان هتروسکشوال! و زنان ایسکشوال زودتر متولد می‌شوند نسبت به زنان نان-هتروسکشوال.

  • -دست غالب.

تئوری "هورمونهای قبل از زایمان" بیانگر این است که دست غالب (و همچنین نسبت های رقمی) و گرایش جنسی با سطح آندروژن قبل از تولد مرتبط هستند ، به طوری که قرار گرفتن در معرض سطوح بالاتر آندروژن منجر به ایجاد الگوهای بیشتر مردانه می شود ، از جمله افزایش چپ دست بودن.
ﺯﯾﺴﺖﺷﻨﺎﺳﯽ ﻋﺼﺒﯽ ﻣﻐﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺣﺎﻟﺖ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ E ۱ ﺗﺎﺣﺪ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﮐﺸﻒ ﺷﺪﻩﺍﺳﺖ . ﺍﺳﺘﺮﺍﺩﯾﻮﻝ ﻭ ﺗﺴﺘﻮﺳﺘﺮﻭﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪٔ ﺁﻧﺰﯾﻢ ۵ α- ﺭﺩﻭﮐﺘﺎﺯ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﺩﯼ ﻫﯿﺪﺭﻭﺗﺴﺘﻮﺳﺘﺮﻭﻥ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، ﻋﻤﻞ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺣﺎﻟﺖ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺗﺼﺎﻝ ﺑﻪ ﮔﯿﺮﻧﺪﻩﻫﺎﯼ ﺁﻧﺪﺭﻭﮊﻥ ( ﻫﻮﺭﻣﻮﻧﻬﺎﯼ ﺟﻨﺴﯽ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺻﻔﺎﺕ ﺛﺎﻧﻮﯾﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺭﯾﺶ ﻭ ﮐﻠﻔﺘﯽ ﺻﺪﺍ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ) ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺭﻧﺪ . ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ﺟﺴﻤﯽ ﻭ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺍﯾﻦ ﮔﯿﺮﻧﺪﻩﻫﺎﯼ ﺁﻧﺪﺭﻭﮊﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮐﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻧﺸﺎﻧﮕﺎﻥ ﺑﯽﺣﺴﯽ ﺁﻧﺪﺭﻭﮊﻧﯽ E ۲ ﻭ ﯾﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ ﺑﺎﺷﺪ ( ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﭘُﺮﯾﺎﺧﺘﮕﯽ ﻣﺎﺩﺭﺯﺍﺩﯼ ﻏﺪﻩٔ ﻓﻮﻕ ﮐﻠﯿﻪ ) E ۳ ؛ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽﺭﺳﺪ ﻫﻤﺠﻨﺲﮔﺮﺍﯾﯽ نیز (ﭼﻪ ﺩﺭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﭼﻪ ﺯﻧﺎﻥ) ﻧﺘﯿﺠﻪٔ ﭼﻨﯿﻦ ﺩﮔﺮﮔﻮﻧﯽﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ.

  • -ترتیب ولادت

ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﺍﺧﯿﺮ ﺣﺎﮐﯽ ﺍﺯ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺑﺮﺍﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒﺗﺮ ﺑﺎ ﻫﻤﺠﻨﺲﮔﺮﺍﯾﯽ ﻓﺮﺩ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ . ﺑﻼﻧﮑﺎﺭﺩ ﻭ ﮐﻼﺳﻦ E ۴ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۹۹۷ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻫﺮ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺰﺭﮒﺗﺮ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﻫﻤﺠﻨﺲﮔﺮﺍﯾﯽ ﻓﺮﺩ ﺭﺍ ﺗﺎ ۳۳٪ ﺑﺎﻻ ﻣﯽﺑﺮﺩ . ﺍﯾﻦ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻃﺒﻖ ﮔﻔﺘﻪٔ ﺑﻼﻧﮑﺎﺭﺩ «ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻌﺘﺒﺮﺗﺮﯾﻦ ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎﯼ ﺍﭘﯿﺪﻣﯿﻮﻟﻮﮊﯾﮑﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﮔﺮﺍﯾﺸﻬﺎﯼ ﺟﻨﺴﯽ ﮐﺸﻒ ﺷﺪﻩﺍﺳﺖ . » ﺑﺮ ﻃﺒﻖ ﺍﯾﻦ ﯾﺎﻓﺘﻪ، ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺟﻨﯿﻦ ﻣﺬﮐﺮ ﺩﺭ ﻣﺎﺩﺭ ﻭﺍﮐﻨﺸﯽ ﺍﯾﻤﻨﯽ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﮐﻨﺶ ﺑﺎ ﺟﻨﯿﻦ ﺑﻌﺪﯼ ﺗﺸﺪﯾﺪ ﻣﯽﺷﻮﺩ . ﺍﯾﻦ ﺟﻨﯿﻦﻫﺎ ﺁﻧﺘﯽ ﮊﻥ H-Y ﮐﻪ نقش ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ﺟﻨﺴﯽ ﻣﻬﺮﻩﻫﺎ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً ﺛﺎﺑﺖ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ . ﻭ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺁﻧﺘﯽ ﮊﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﺘﯽ ﺑﺎﺩﯼ ﻣﺎﺩﺭﯼ H-Y ﺑﻪ ﺁﻥ ﻭﺍﮐﻨﺶ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﻧﯿﺰ‌ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭﯼ (ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺍﯾﻤﻨﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ) ﻣﯽﻧﻤﺎﯾﺪ . ﺳﭙﺲ ﺁﻧﺘﯽ ﺑﺎﺩﯼﻫﺎﯼ H-Y ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺷﺪﻩ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺟﻨﯿﻦ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﮐﺎﺭﺍﯾﯽ ﺁﻧﺘﯽ ﮊﻧﻬﺎﯼ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺣﺎﻻﺕ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﻐﺰ ﺟﻨﯿﻦ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯽﺁﻭﺭﻧﺪ . ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ «ﺍﺛﺮ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺗﻮﻟﺪ ﺑﺮﺍﺩﺭ » E ۵ ﯾﺎﺩ ﻣﯽﺷﻮﺩ.
حال در طی این پژوهش مشخص شده که این بیومارک تا حد زیادی برای ایسکشوالیتی و دیگر گرایشات نیز صادق است.
و به طور مشخص ، مردان ایسکشوال به طور قابل توجهی برادر بزرگتر و خواهر بزرگتر در مقایسه با گروه های دیگر داشتند و زنان ایسکشوال به طور قابل توجهی کمتر از گروه های دیگر خواهر و برادر بزرگتر داشتند.


در مجموع ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻭﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﮔﺮﺍﯾﺶ ﺟﻨﺴﯽ ﭼﻪ ﺩﮔﺮﺟﻨﺴﮕﺮﺍ ﯾﺎ ﻫﻤﺠﻨﺴﮕﺮﺍ، ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪء ﺗﺪﺍﺧﻞ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﺑﯿﻦ ﺗﺄﺛﯿﺮﺍﺕ ﺁﻧﺎﺗﻮﻣﯿﮏ ﻭ ﻫﻮﺭﻣﻮﻧﯽ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺭﺷﺪ ﺟﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ ؛ برای مثال  ﺯﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺩﻭﺭﻩ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭﯼ ﺩﯼﺍﺗﯿﻞﺍﺳﺘﯿﻞ ﺑﺴﺘﺮﻭﻝ ﻣﺼﺮﻑ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﺸﺎﻥ ﻫﻤﺠﻨﺲﮔﺮﺍ ﺷﻮﺩ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺍﮔﺮ ﺯﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭﻧﺪ ﺩﺭ ﺳﻪﻣﺎﻫﻪ ﺍﻭﻝ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭﯼ (ﻭ ﺩﺭ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻣﺎﻩ ﭘﻨﺠﻢ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭﯼ ) ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﻫﻤﺠﻨﺲﮔﺮﺍ ﺷﺪﻥ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺸﺎﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ.

با مطالعات و پژوهش های جدیدتر میزان همپوشانی تاثیرات بیولوژیکی بر گرایش جنسی پررنگ تر می‌شود.

-----------------------------------

منابع : 
1-https://web.archive.org/web/20140914182040/http://glossario.paginemediche.it/it/glossario_popup/glossario/search.aspx?text=Biomarker&ispopup=0

2-https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/24045903

3-http://borngay.procon.org/view.answers.php?questionID=001359

4-http://articles.latimes.com/2006/jun/27/science/sci-brothers27

+آیا ایسکشوالیتی ژنتیکی است ؟ 

به طور کلی تشخیص میزان تاثیر عوامل ژنتیکی بر گرایش جنسی افراد کاری پیچیده است که این مورد در ایسکشوالیتی (به دلیل جمعیت آماری کم ) پیچیده تر هم می‌شود. 
این می تواند محصول هر ترکیبی از پاسخها باشد: فیزیولوژیکی ، ژنتیکی ، تربیتی ، محیطی ، جامعه شناختی ... و غیره
تا به امروز هیچ پژوهشِ معتبری درباره تاثیر ژنتیک بر ایسکشوالیتی انجام نشده است ؛ اما پژوهشی  که در نشریه ساینس انجام شد که نشان می‌دهد گرایش جنسی همجنس‌گرایی تحت تاثیر یک ژن خاص نیست بلکه از برهم‌کنش تعداد فراوانی ژن، حاصل می‌شود.
همچنین تحقیقات گسترده  بر روی رفتار های همجنس خواهانه نشان دادند ژنتیک بسیار پیچیده تر از ان است که تصور میشد و در نتیجه محیط و اجتماع و
ژنتیک همگی با هم کلید پیدایش یک گرایش هستند.
با این وجود تعمیم نتایج این پژوهش ها بر ایسکشوالیتی چندان به دور از منطق نیست.
نمونه هایی از کاربران در AVEN  و reddit  مدعی شده‌اند که خودشان و پدر/مادر -شان ایسکشوال هستند که این نمونه ها به تاثیر ژن ها بر این گرایش دامن می‌زند.

در مجموع این یک سوال پیچیده است که فعلا پاسخ واحدی نداریم ؛ اما تاثیر عوامل ژنتیکی بر ایسکشوالیتی چندان هم دور از انتظار نیست!