ایسکشوال های ایران | Asexuala

ایسکشوال های ایران | Asexuala

شبکه آموزش و اطلاع رسانی ایسکشوالیتی به زبان فارسی

+ تفاوت جذابیت زیبایی شناختی در مقابل جذابیت جنسی چیست ؟

به عبارت ساده جاذبه جنسی یا همان " sexual attraction " همان تفکر ذاتی است که دوست دارید پس از دیدن یک شخص با آن رابطه برقرار کنید. 
در حالی که جاذبه زیبایی یا همان "aesthetic attraction" همان تفکر ذاتی است که شما یک شخص یا چیز را زیبا می‌پندارید و از نظرتان جالب است. 
برای مثال هنگامی که افراد جذابیت زیبایی شناختی را توصیف می کنند ، تمایل دارند از عباراتی مانند "زیبا مانند غروب خورشید" یا "زیبا مانند یک شاهکار نقاشی "  استفاده می کنند. اما هنگامی که افراد جذابیت جنسی را توصیف می کنند ، بندرت از کلماتی مانند" غروب خورشید "یا" نقاشی "استفاده می کنند و بیشتر کلمات " هات " ، " سکسی " و ... محوریت دارند. 

+ آیا ایسکشوال ها جذابیت جنسی را تجربه نمی‌کنند ؟

خیر ؛ همانطور که گفته شده بود افراد ایسکشوال کشش یا جذابیت جنسی یا همان "sexual attraction "را تجربه نمی‌کنند. 
برای مثال وقتی برای اولین بار زنی برهنه را مقابل خود دیدم ، مانند این بود که به نقشه راه نگاه می کردم. اکنون ، من "نقشه راه" را دوست دارم ،چون برایم جالب بود. اما مردم هنگام توصیف جاذبه جنسی از کلمه "نقشه راه" استفاده نمی کنند!

+ آیا ایسکشوال ها جذابیت زیبایی را هم تجربه نمی‌کنند ؟

اینطور نیست! افراد ایسکشوال می‌توانند جذابیت زیبایی یا همان "  aesthetic attraction" را تجربه کنند. 
زیبایی شناسی یک فرآیند طبیعی در هر فرد سالم است و ارتباطی با هیچ گرایش جنسی و عاطفی ندارد! 
من بعضی از افراد را می‌بینم که واقعا زیبا هستند ؛ می‌خواهم ساعت ها آن ها را به تماشا بنشینم همانطور که به یک منظره زیبا خیره می‌شوم یا یک تابلوی نقاشی ، برای مثال دیدنِ منظره این آبشار برای من لذت بخش است ، چون من زیبایی را درک می‌کنم ، اما هرگز نمی‌خواهم با این منظره رابطه جنسی داشته باشم!!

جاذبه زیبایی (Aesthetic attraction ) هرگز مولفه جنسی (sexual)ندارد!

----------------------------------------

منبع : http://www.asexualityarchive.com/what-are-your-thoughts-on-aesthetic-versus-sexual-attraction/

اشتباهات علمی صفحه «بی‌جنس‌گرایی» ویکی‌پدیای فارسی‼️

متاسفانه دنیای نت فارسی پر است از تعاریف غلط اندر غلط ، ویکی‌پدیای فارسی که یکی از اولین مواردی است که افراد برای مطالعه درباره ایسکشوالیتی به آن مراجعه می‌کنند نیز پر است از تعاریف غلط و بدون رفرنس!
در این مقاله به برسی اشتباهات علمی صفحه "بی‌جنس‌گرایی" در ویکی‌پدیای فارسی می‌پردازیم.


1- در اولین پاراگراف که به تعریف ایسکشوالیتی پرداخته شده ، به جای کشش جنسی (sexual attraction) از لفظ "جذابیت جنسی" استفاده شده ، با اینکه این دو کلمه در نوشتار فارسی تقریبا معادل هم به‌کار می‌روند ، اما از آنجایی که در ادامه مقاله «romantic attraction» را "کشش عاطفی" ترجمه کرده است ، بهتر بود از لفظ "کشش جنسی" استفاده میشد.

2-در ادامه گفته می‌شود که افراد ایسکشوال "دارای هیچ‌گونه تمایلات جنسی نیست".
این مطلب دارای دوز بالایی اطلاعات کلیشه‌ای نادرست راجب ایسکشوالیتی است ، که مطمئناََ با موضع AVEN همخوانی ندارد!
درابتدا واژه "تمایلات"  که جمعِ "تمایل" است و از "میل" سرچشمه می‌گیرد ، هنگامی که با پسوند "جنسی" همراه باشد ، معادل "میل جنسی" (libido) است ، و این خود مهمترین غلط علمی در تعریف ایسکشوالیتی است!
اما افراد ایسکشوال می‌توانند[1] دارای میل جنسی نیز باشند ، و نبود کشش جنسی به معنای نبود میل و نیازِ جنسی نیست.
+ ببینید : تفاوت میل جنسی و کشش جنسی


asexual people may not have a diminished sexual drive [2]


افراد ایسکشوال ممکن است به هیچ وجه میل جنسی کمتری نداشته باشند!

3-در ادامه گفته می‌شود که "هیچ علاقه ای به داشتن رابطه جنسی با هیچ‌یک از جنسیت‌های دیگر ندارد" و این کلیشه فقط دامن زدن به طرزفکر منسوخ شدهِ "asexual  elitist" است. (ببینید : asexual elitist چیست؟ )
راجب این موضوع پیشتر در مقاله ای 3 قسمتی با عنوان "ایسکشوالیتی و رابطه جنسی " مفصلاََ توضیح داده ایم.

4-و بازهم تعاریف غلط! "بلکه هیچ علاقه‌ای به انجام اعمال جنسی ندارد." ، " البته بعضی آسکشوال‌ها هم سکس دارند هر چند که اشتیاقی به آن ندارند."

و اما رفرنس های معتبر : 


we argue only that sex can be enjoyable in the absence of sexual attraction [3]


 ما استدلال می کنیم که در غیاب کشش جنسی ، رابطه جنسی می تواند لذت بخش باشد.

بایستی بین "کشش فیزیکی" و "کشش جنسی" تفاوت قائل شد ، تا درک بهتری از این موضوع داشته باشید. 
+ ببینید: انواع کشش ها 

5- در ادامه موضوع بحث همیشگی درباره نوشتار واژه "asexual" به زبان فارسی است!
معادل فارسی این کلمه در زبان فارسی "بیجسگرا" است.
اما تلفظ این واژه به صورت : 
asexual : [ ey-sek-shoo-uhl  ] :  اِیسِکشُوآل
است.
بنابراین لفظ "آسکشوال" ، "آسکچوال" و ... کاملاََ غلط است.

6-ویکی پدیا حتی در فلسفه پشتِ رنگ های پرچم هم دچار اشتباه و سوءبرداشت شده!!!
طبق توضیح ارائه شده توسط AVEN :


The black stripe represents asexuality, the grey stripe representing the grey-area between sexual and asexual, the white stripe sexuality, and the purple stripe community [4][5][6]

نوار سیاه نشان دهنده ایسکشوالیتی ، نوار خاکستری نشان دهنده منطقه خاکستری بین سکشوال و ایسکشوال و نوار بنفش و سفید نشان دهنده جامعه.

و اما توضیح ویکی‌پدیای فارسی :
"سیاه: نماد بی میلی جنسی" !! 
بار دیگر ایسکشوالیتی را معادل بی‌میلی جنسی تعریف کرد!

"خاکستری: نماد مرز بین امیال جنسی و بی میلی به آنها"
 استفاده از لفظ "امیال" و "بی‌میلی" !

"سفید: نماد میل جنسی" 
هیچ ارتباطی با میل جنسی ندارد!


———————————————

پی‌نوشت و منابع: 

1-از آنجایی که AVEN افراد بدونِ میل جنسی (Nonlibidoism) را معتبر می‌داند از لفظ "می‌توانند" استفاده شده. 

2-Karli Cerankowski and Megan Milks ‘New orientations: Asexuality and its implications for theory and practice’, Feminist Studies, 36, 3, (2010): 650‐664.

3-Emens op cit. p. 306, fn.6

4-Bilić, Bojan; Kajinić, Sanja (2016). Intersectionality and LGBT Activist Politics: Multiple Others in Croatia and Serbia. Springer. pp. 95–96.

5-Decker, Julie. The Invisible Orientation: An Introduction to Asexuality. Skyhorse.

6- "Asexual". UCLA Lesbian Gay Bisexual Transgender Resource center. Archived from the original on September 4, 2017. Retrieved June 25, 2018.

نشانگرهای بیولوژیکی ایسکشوالیتی : دست غالب ، ترتیب ولادت(ترتیب تولد فرزندان) .

نشانگر زیستی (Biological Markers ) عموماً به یک شاخص قابل سنجش از برخی حالت‌ها و شرایط بیولوژیک یا زیستی اشاره دارد. گاهی نیز به یک ماده که حضورش نشان‌دهنده وجود یک ارگانیسم زنده است، اشاره دارد.
در این مقاله به برسی نشانگر های زیستی در تعیین گرایش جنسی می‌پردازیم.
داده هایی که در ادامه باهم برسی خواهیم کرد حاصل پژوهشی از 325 ایسکشوال(60 مرد و 265 زن با میانگین سنی : 24.8 ) و 690 هتروسکشوال(دگرجنسگرا)(190 مرد و 500 زن با میانگین سنی 23.5 ) و 268 غیردگرجنسگرا ( دوجنسگرا و همجنسگرا)(64 مرد و 204 زن با میانگین سنی 29.0 سال) است.

مردان و زنان ایسکشوال به ترتیب 2.4 و 2.5 برابر بیشتر از افراد دگرجنسگرا غیرراست دست بودند همچنین از نظر تعداد برادران بزرگتر و خواهران بزرگتر بین گروههای گرایش جنسی تفاوت معناداری وجود داشت ، به این صورت که مردان ایسکشوال و نان-هتروسکشوال (بایسکشوال و هموسکشوال) دیرتر متولد می‌شوند نسبت به مردان هتروسکشوال! و زنان ایسکشوال زودتر متولد می‌شوند نسبت به زنان نان-هتروسکشوال.

  • -دست غالب.

تئوری "هورمونهای قبل از زایمان" بیانگر این است که دست غالب (و همچنین نسبت های رقمی) و گرایش جنسی با سطح آندروژن قبل از تولد مرتبط هستند ، به طوری که قرار گرفتن در معرض سطوح بالاتر آندروژن منجر به ایجاد الگوهای بیشتر مردانه می شود ، از جمله افزایش چپ دست بودن.
ﺯﯾﺴﺖﺷﻨﺎﺳﯽ ﻋﺼﺒﯽ ﻣﻐﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺣﺎﻟﺖ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ E ۱ ﺗﺎﺣﺪ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﮐﺸﻒ ﺷﺪﻩﺍﺳﺖ . ﺍﺳﺘﺮﺍﺩﯾﻮﻝ ﻭ ﺗﺴﺘﻮﺳﺘﺮﻭﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪٔ ﺁﻧﺰﯾﻢ ۵ α- ﺭﺩﻭﮐﺘﺎﺯ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﺩﯼ ﻫﯿﺪﺭﻭﺗﺴﺘﻮﺳﺘﺮﻭﻥ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، ﻋﻤﻞ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺣﺎﻟﺖ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺗﺼﺎﻝ ﺑﻪ ﮔﯿﺮﻧﺪﻩﻫﺎﯼ ﺁﻧﺪﺭﻭﮊﻥ ( ﻫﻮﺭﻣﻮﻧﻬﺎﯼ ﺟﻨﺴﯽ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺻﻔﺎﺕ ﺛﺎﻧﻮﯾﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺭﯾﺶ ﻭ ﮐﻠﻔﺘﯽ ﺻﺪﺍ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ) ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺭﻧﺪ . ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ﺟﺴﻤﯽ ﻭ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺍﯾﻦ ﮔﯿﺮﻧﺪﻩﻫﺎﯼ ﺁﻧﺪﺭﻭﮊﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮐﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻧﺸﺎﻧﮕﺎﻥ ﺑﯽﺣﺴﯽ ﺁﻧﺪﺭﻭﮊﻧﯽ E ۲ ﻭ ﯾﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ ﺑﺎﺷﺪ ( ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﭘُﺮﯾﺎﺧﺘﮕﯽ ﻣﺎﺩﺭﺯﺍﺩﯼ ﻏﺪﻩٔ ﻓﻮﻕ ﮐﻠﯿﻪ ) E ۳ ؛ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽﺭﺳﺪ ﻫﻤﺠﻨﺲﮔﺮﺍﯾﯽ نیز (ﭼﻪ ﺩﺭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﭼﻪ ﺯﻧﺎﻥ) ﻧﺘﯿﺠﻪٔ ﭼﻨﯿﻦ ﺩﮔﺮﮔﻮﻧﯽﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ.

  • -ترتیب ولادت

ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﺍﺧﯿﺮ ﺣﺎﮐﯽ ﺍﺯ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺑﺮﺍﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒﺗﺮ ﺑﺎ ﻫﻤﺠﻨﺲﮔﺮﺍﯾﯽ ﻓﺮﺩ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ . ﺑﻼﻧﮑﺎﺭﺩ ﻭ ﮐﻼﺳﻦ E ۴ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۹۹۷ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻫﺮ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺰﺭﮒﺗﺮ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﻫﻤﺠﻨﺲﮔﺮﺍﯾﯽ ﻓﺮﺩ ﺭﺍ ﺗﺎ ۳۳٪ ﺑﺎﻻ ﻣﯽﺑﺮﺩ . ﺍﯾﻦ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻃﺒﻖ ﮔﻔﺘﻪٔ ﺑﻼﻧﮑﺎﺭﺩ «ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻌﺘﺒﺮﺗﺮﯾﻦ ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎﯼ ﺍﭘﯿﺪﻣﯿﻮﻟﻮﮊﯾﮑﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﮔﺮﺍﯾﺸﻬﺎﯼ ﺟﻨﺴﯽ ﮐﺸﻒ ﺷﺪﻩﺍﺳﺖ . » ﺑﺮ ﻃﺒﻖ ﺍﯾﻦ ﯾﺎﻓﺘﻪ، ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺟﻨﯿﻦ ﻣﺬﮐﺮ ﺩﺭ ﻣﺎﺩﺭ ﻭﺍﮐﻨﺸﯽ ﺍﯾﻤﻨﯽ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﮐﻨﺶ ﺑﺎ ﺟﻨﯿﻦ ﺑﻌﺪﯼ ﺗﺸﺪﯾﺪ ﻣﯽﺷﻮﺩ . ﺍﯾﻦ ﺟﻨﯿﻦﻫﺎ ﺁﻧﺘﯽ ﮊﻥ H-Y ﮐﻪ نقش ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ﺟﻨﺴﯽ ﻣﻬﺮﻩﻫﺎ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً ﺛﺎﺑﺖ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ . ﻭ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺁﻧﺘﯽ ﮊﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﺘﯽ ﺑﺎﺩﯼ ﻣﺎﺩﺭﯼ H-Y ﺑﻪ ﺁﻥ ﻭﺍﮐﻨﺶ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﻧﯿﺰ‌ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭﯼ (ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺍﯾﻤﻨﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ) ﻣﯽﻧﻤﺎﯾﺪ . ﺳﭙﺲ ﺁﻧﺘﯽ ﺑﺎﺩﯼﻫﺎﯼ H-Y ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺷﺪﻩ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺟﻨﯿﻦ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﮐﺎﺭﺍﯾﯽ ﺁﻧﺘﯽ ﮊﻧﻬﺎﯼ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺣﺎﻻﺕ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﻐﺰ ﺟﻨﯿﻦ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯽﺁﻭﺭﻧﺪ . ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ «ﺍﺛﺮ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺗﻮﻟﺪ ﺑﺮﺍﺩﺭ » E ۵ ﯾﺎﺩ ﻣﯽﺷﻮﺩ.
حال در طی این پژوهش مشخص شده که این بیومارک تا حد زیادی برای ایسکشوالیتی و دیگر گرایشات نیز صادق است.
و به طور مشخص ، مردان ایسکشوال به طور قابل توجهی برادر بزرگتر و خواهر بزرگتر در مقایسه با گروه های دیگر داشتند و زنان ایسکشوال به طور قابل توجهی کمتر از گروه های دیگر خواهر و برادر بزرگتر داشتند.


در مجموع ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻭﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﮔﺮﺍﯾﺶ ﺟﻨﺴﯽ ﭼﻪ ﺩﮔﺮﺟﻨﺴﮕﺮﺍ ﯾﺎ ﻫﻤﺠﻨﺴﮕﺮﺍ، ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪء ﺗﺪﺍﺧﻞ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﺑﯿﻦ ﺗﺄﺛﯿﺮﺍﺕ ﺁﻧﺎﺗﻮﻣﯿﮏ ﻭ ﻫﻮﺭﻣﻮﻧﯽ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺭﺷﺪ ﺟﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ ؛ برای مثال  ﺯﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺩﻭﺭﻩ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭﯼ ﺩﯼﺍﺗﯿﻞﺍﺳﺘﯿﻞ ﺑﺴﺘﺮﻭﻝ ﻣﺼﺮﻑ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﺸﺎﻥ ﻫﻤﺠﻨﺲﮔﺮﺍ ﺷﻮﺩ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺍﮔﺮ ﺯﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭﻧﺪ ﺩﺭ ﺳﻪﻣﺎﻫﻪ ﺍﻭﻝ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭﯼ (ﻭ ﺩﺭ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻣﺎﻩ ﭘﻨﺠﻢ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭﯼ ) ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﻫﻤﺠﻨﺲﮔﺮﺍ ﺷﺪﻥ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺸﺎﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ.

با مطالعات و پژوهش های جدیدتر میزان همپوشانی تاثیرات بیولوژیکی بر گرایش جنسی پررنگ تر می‌شود.

-----------------------------------

منابع : 
1-https://web.archive.org/web/20140914182040/http://glossario.paginemediche.it/it/glossario_popup/glossario/search.aspx?text=Biomarker&ispopup=0

2-https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/24045903

3-http://borngay.procon.org/view.answers.php?questionID=001359

4-http://articles.latimes.com/2006/jun/27/science/sci-brothers27

+آیا ایسکشوالیتی ژنتیکی است ؟ 

به طور کلی تشخیص میزان تاثیر عوامل ژنتیکی بر گرایش جنسی افراد کاری پیچیده است که این مورد در ایسکشوالیتی (به دلیل جمعیت آماری کم ) پیچیده تر هم می‌شود. 
این می تواند محصول هر ترکیبی از پاسخها باشد: فیزیولوژیکی ، ژنتیکی ، تربیتی ، محیطی ، جامعه شناختی ... و غیره
تا به امروز هیچ پژوهشِ معتبری درباره تاثیر ژنتیک بر ایسکشوالیتی انجام نشده است ؛ اما پژوهشی  که در نشریه ساینس انجام شد که نشان می‌دهد گرایش جنسی همجنس‌گرایی تحت تاثیر یک ژن خاص نیست بلکه از برهم‌کنش تعداد فراوانی ژن، حاصل می‌شود.
همچنین تحقیقات گسترده  بر روی رفتار های همجنس خواهانه نشان دادند ژنتیک بسیار پیچیده تر از ان است که تصور میشد و در نتیجه محیط و اجتماع و
ژنتیک همگی با هم کلید پیدایش یک گرایش هستند.
با این وجود تعمیم نتایج این پژوهش ها بر ایسکشوالیتی چندان به دور از منطق نیست.
نمونه هایی از کاربران در AVEN  و reddit  مدعی شده‌اند که خودشان و پدر/مادر -شان ایسکشوال هستند که این نمونه ها به تاثیر ژن ها بر این گرایش دامن می‌زند.

در مجموع این یک سوال پیچیده است که فعلا پاسخ واحدی نداریم ؛ اما تاثیر عوامل ژنتیکی بر ایسکشوالیتی چندان هم دور از انتظار نیست!

شایدم بار ها جملاتی مثل : " تو خیلی کوچیکی ، نمیتونی مطمئن باشی که ایسکشوالی!" یا " هنوز خیلی کوچیکی ، بزرگ بشی درست میشه!" را از زبان خودعالم پندار های همه‌چیزدان شنیده باشید.[1]
یکی از سوالاتی که بارها پرسیده میشه , این هست که برای تشخیص اینکه ایسکشوال هستیم یا نه حداقل چه سنی باید داشته باشیم ؟
آیا واقعا تایید برچسب ایسکشوالیتی نیاز به حداقل سنی دارد ؟
در این مقاله به این پرسش به طور مفصل خواهیم پرداخت.

آیا من معتقدم زمانی وجود دارد که کسی "خیلی کوچک" باشد و نتواند ایسکشوالیتی را درک کند ؟ آره.
آیا می دانم مرز بین "خیلی کوچک" و "به اندازه کافی بزرگ" کجاست؟ نه
من فکر می کنم این برای هر فرد متفاوت است ، دقیقاً مانند چگونگی شروع بلوغ در سنین مختلف برای هر فرد.
مطمئناً ، یک دامنه آماری وجود دارد ، اما با جستجویی که داشتم ، من منبع خوبی در مورد این موضوع پیدا نکردم که بتوانم از آن آمار بگیرم. من موردی را پیدا کردم که در مورد سن اولین کشش جنسی همجنسگرایان  صحبت می کند ، اما به طور کلی یکی از اولین تجربه های کشش جنسی نیست. 
از آنجا که این تنها داده ای است که من توانستم پیدا کنم که تا حدودی اعتبار بیشتری داشت ، بیایید پیش برویم هرچند گویا برای انواع کشش های جنسی معتبر است. (که ممکن است نباشد.)

این مقاله می گوید که میانگین سن اولین تجربه کشش جنسی:

پسران: میانگین = 9.6 ، SD = 3.6

دختران: میانگین = 10.1 ، SD = 3.7

خب این بدان معناست که در سن 9.6 سالگی ، 50٪ پسران اولین تجربه کشش جنسی را داشته اند ، تا 13.2 ، تا 84٪ و تا 16.8 ، تقریبا 98٪.

برای دختران ، 50٪ در 10.1 ، 84٪ در 13.8 و 98٪ در 17.5 است.

می گویم 84٪  آستانه کافی و معقولی برای اطمینان است ، بنابراین مرز بین "خیلی کوچک" و "به اندازه کافی بزرگ" برای پسران 13.2 و برای دختران 13.8 است!!

اما این نتیجه گیری بدون بند و تبصره بسیار سطحی ، کودکانه و مضحک است! 
مواردی وجود دارند که باعث شوند نتوانم نتایج این پژوهش را به همه تعمیم دهم.
برای مثال : 
ما برخی فرض ها و استنباط هایی انجام داده ایم که براساس داده های معتبر نیستند پس قابل تعمیم نیست.
در این مقاله وجود ایسکشوالیتی جایی ندارد! این یک فرض است که هر کس در نهایت کشش جنسی را تجربه خواهد کرد ، حتی اگر شما 13+ باشید![2] 
این داده ها از برخی مطالعات  مربوط به سال 1996 حاصل شده است که من در هنگام جستجو پیدا کردم. بی اعتبار شده است؟ آیا داده های بهتر آن را آپدیت یا نظارت کرده اند؟
آیا داده ها به خودی خود کاملاً ناقص هستند زیرا ممکن است موضوع مطالعه حتی احساس آنها را درک نکند! 
و جدای از تمام این ها ، اگر تمام موارد این پژوهش درست باشد ؛ چرا ما حداقل سن مطلوب جهت تشخیص ایسکشوالیتی را زمانی در نظر گرفتیم که 84% افراد دیگر آن را تجربه کرده اند ، در بازه زمانی 10 سالگی برای دختران و 9 سالگی برای پسران که 50% تجربه کشش جنسی دارند ، اگر فردی کشش جنسی نداشته باشد یعنی 50% درصد احتمال دارد ایسکشوال باشد ؟! 
آیا اصلاََ تشخیص گرایش جنسی با درصد و آمار امکان پذیر است؟
بدیهتاََ جواب " نه " هست.

اما با این حال بهترین نتیجه گیری ممکن را میگویم : 
طبق پژوهش انجام شده بیشترین احتمال این است که کسی در سن 11 ، 12 ، 13 سالگی ممکن است متوجه چیزی در مورد خود شود. آنها متوجه خواهند شد که دوستانشان چیزی را که دوست دارند درباره آن صحبت کنند تغییر می دهند. 14 و 15 می آیند و هنوز علاقه ای به دختران (یا پسران) ندارند و آنها تعجب می کنند که چرا چنین است. سپس ، تا سن 16 یا 17 سالگی ، آنها مانند "خب من به اندازه کافی صبر کردم اتوبوس نمیاد! (ایموجی خنده!) " ، و بنابراین آنها شروع به شناسایی گرایش جنسی خود می کنند.
پس به طور کلی ، بهترین جواب به این سوال از نظر من این هست : 
"اگر آنقدر بزرگ هستید که بفهمید ایسکشوالیتی چیست ، آنقدر بزرگ هستید که می دانید ایسکشوال هستید."

——————————————————————————
پی نوشت 1 : کسانی که به الان به شما می‌گویند " برای تشخیص ایسکشوالیتی خیلی کوچک هستی" احتمالا اگر در سن 50 سالگی هم به آن ها رجوع کنید میگویند " تو خیلی پیر شدی و دیگه نمیخوای رابطه جنسی داشته باشی!" ( ایموجی خنده!)

پی نوشت 2 : این حرف نتیجه منطقی‌ی ، فرض غیرمنطقی بعضی افراد است که بر این باورند همه مردم بایسکشوال هستند ، فقط هنوز فرد مناسب را پیدا نکرده اند.( هزاران ایموجی خنده!)